یار پری چهره

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند

هر آن چیزی که در عالم عیان است چو عکسی ز آفتاب آن جهان است

جهان چون زلف و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست

تجلی گه جمال و گه جلال است رخ و زلف آن معانی را مثال است

صفات حق تعالی لطف و قهر است رخ و زلف بتان را زان دو بهر است

ندارد عالم معنی نهایت کجا بیند مر او را لفظ غایت

پیام های کوتاه
  • ۱ خرداد ۹۴ , ۲۲:۳۴
    عباس
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

پاسخی برای من زئوس هستم خدای مغالطه

دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۳۶ ق.ظ

آیا پیامبران فقط برای کفار معجزه می آورند؟

معجزه در کلام مردم مصداق های فراوانی دارد.

-          عمل خارق العاده ای که پیامبر برای اثبات ارتباط خود با خداوند انجام می دهد. مثل عصای موسی که تبدیل به اژدها شد یا قرآن پیامبر اسلام

-          معجزه ای که پیامبر یا امام انجام می دهد برای نجات مومنین و پیروزی در برابر کفار مثل اینکه حضرت موسی دریا را شکافت یا دوازده نهر آب از دل سنگ جاری کرد یا اینکه حضرت علی علیه السلام درب قلعه خیبر را با قدرت یداللهی خود از جا کند.

-          برخی حوادث عجیبی که قبل از بعثت پیامبر در ارتباط با پیامبر اتفاق می افتد و اصطلاحا به آنها ارهاص گفته می شود.

-          عملی که امام برای اثبات امامت و خلافت خود برای مومنین و شیعیان انجام می دهد.

-          کرامتی که اولیای الهی برای دلگرمی و تثبیت اعتقاد مومنین انجام می دهند مثل شفای مریض

-          ...

 

در علم کلام فقط به مورد اول معجزه گفته می شود بنابراین معراج پیامبر به آسمان یا اتفاقاتی که مصادف با ولادت پیامبر روی داد مثل خشک شدن دریاچه ساوه یا شکستن طاق کسری به اینها اصطلاحا معجزه گفته نمی شود ولی اگر مردم به آن معجزه بگویند اشکالی به آنها وارد نیست و اشکالی هم به تعریف کلامی معجزه وارد نیست چون هر کدام در اصطلاح خود درست گفته اند.

غیر از مورد اول همه موارد معجزاتی است که برای مومنین آورده می شود حتی مورد اول هم برای کسانی است که به خدا اعتقاد دارند ولی نسبت به شخص پیامبری شناخت ندارند؛ در این صورت پیامبر برای اطمینان این افراد معجزه می آورد.

ولی کافران لجوج ، حتی وقتی معجزات پیامبر را می دیدند میگفتند او ساحر ماهری است.

زئوس مغالطه گر این دو اصطلاحی کلامی و عرفی را با هم خلط کرده و می خواهد به خیال خود به دین اشکال وارد کند.

 

چرا اغلب پیامبر به درخواست کسانی که مطالبه معجزه می کردند جواب منفی می داد؟

1.       قران به عنوان معجزه دائمی و خالد در دست مردم به صورت مکتوب موجود بود و بسیاری حافظ قران بودند.

2.       معجزه به اختیار پیامبر نیست که هر وقت خواست بیاورد بلکه کاملا در اختیار خدای متعال است.

3.       برخی کسانی که مطالبه معجزه می کردند هدف شان این بود که پیامبر را دست بیاندازند اگر پیامبر معجزه می آورد می گفتند سحر است اگر هم نمی آورد می گفتند نتوانست. مثل ماجرای حرکت کردن درخت به دستور پیامبر که در نهج البلاغه از قول حضرت علی نقل شده.

4.       معجزه برای اثبات ادعای نبوت (ارتباط خاص با خداوند) است و برای این منظور یک یا چند معجزه که در بین مردم مشهور باشد کافی است.

5.       اگر کسی معجزه آشکاری را ببیند و ایمان نیاورد عذاب بر او لازم و قطعی می شود به این خاطر بنا بر مصالحی خداوند معجزه نمی داد تا فرصت برای ایمان آوردن داشته باشد.

6.       برخی از پیامبر معجزه خصوصی می خواستند برای اینکه معروف شوند

7.       برخی چیزهایی از پیامبر می خواستند که که ممکن نبود مثلا اینکه ملایکه و خداوند را با چشمدر مقابل خود ببینند.

 

آیا اینکه قرآن به تدریج و متناسب با وقایع خاص هر زمان نازل شده نشانه این است که قران یک کتاب دقیق و ماندگار نیست؟

آیا جواب های قرآن به کسانی که معجزه می خواستند نامربوط است؟

هر کتابی زبان خاص خود را دارد ، هر چند زبان قران ،زبان فطرت انسانی ولی بسیاری از قلبها به خاطر گناهان دچار مرض شده اند و در دریافت معانی قرآن دچار انحراف می شوند.

فهم قرآن متوقف بر داشتن قلب و فطرت سالم است علاوه بر این برخی آیات قرآن آیات دیگر را توضیح می دهد بنابراین فهم یک آیه قرآن متوقف بر احاطه نسبی بر کل قرآن است.

همچنین معمولا آیات قرآن در پاسخ سوالات مردم یا برای حل مشکل خاصی که اتفاق افتاده نازل می شده است به همین خاطر فهم برخی آیات متوقف بر دانستن شان نزول آیات است.

بنابراین قرآن باید با توجه به روایاتی که شان نزول آیات را بیان میکنند توضیح داده شود.

 

نتیجه اینکه توضیح و تفسیر قران باید با دقت زیاد و با توجه به نظر اهل فن انجام شود.

در اینجا برخی جواب های قران با استفاده از نکات فوق توضیح می دهم:

-          اینکه گاهی علیرغم در خواست مردم معجزه نمی آوریم به این خاطر است که در گذشته نشانه ها و معجزاتی آوردیم ولی تکذیب کردند، ما معجزات و آیات را به این جهت قرار داده ایم که انسان ها (به عظمت خداوند پی ببرند و از عذاب جهنم) بترسند. (ولی انسانهای لجوج به آیات الهی بی اعتنایی می کنند و معجزه برای شان اثری ندارد بلکه موجب می شود که مستحق عذاب دنیوی و اخروی شوند.) مثل قوم ثمود که ما شتر ماده ای از کوه برایشان بیرون آوردیم ولی آنها شتر را کشتند و گرفتار عذاب شدند. (اسراء:59)

 

-          کسانى که کفر ورزیدند مى‏گویند: چرا معجزه‏اى از پروردگارش به او نازل نمى‏شود؟

بگو خدا هر که را بخواهد گمراه مى‏کند، و هر که بسوى او بازآید او را هدایت مى‏کند (رعد:27).

و اگر بوسیله قرآن کوه‏ها حرکت داده مى‏شد، و زمین شکافته مى‏شد، و یا مردگان بوسیله آن سخن گو مى‏شدند، سودشان نمى‏داد، که همه کارها به اراده خداست، (رعد:31).

( باید در نظر داشت کسانی که از خدای متعال ، معجزه می خواستند برای این بود که به واسطه معجزه افرادی هدایت شوند و خداوند در جواب می فرماید هدایت به دست خداست و خودش می داند چگونه مردم را هدایت کند و هر کس را بخواهد با اراده حکیمانه خود هدایت می کند.

اصلا بنا بر این نیست که پیامبر با معجزه مردم را هدایت کند، اصل بر این است که پیامبر که انسانی صالح و شناخته شده و امین است مردم را دعوت به عدالت و نیکی و سعادت دنیا و آخرت می کند و راه سعادت را به آنها نشان می دهد و طبعا مردم هم می پذیرند و نیاز به معجزه نیست.

خلاصه اینکه ایمان آوردن و هدایت افراد به سلامت فکری و عقلی آنها بستگی دارد و با کثرت معجزه کسی مومن نمی شود. کما اینکه قوم فرعون با دیدن آن همه معجزات و آیات الهی ایمان نیاوردند. و حتی قوم بنی اسرائیل با اینکه معجزات زیادی از موسی (ع) می دیدند و از ظلم فرعون نجات یافته بودند ولی هنوز برخی در شک و تردید به سر می بردند و بهانه جویی می کردند معروف است که بعد از عبور از دریا هنوز پایشان خشک نشده بود که از موسی خواستند که برایشان بتی درست کند تا بپرستند.

سرش این است که انسان میل به دنیا و هواپرستی دارد و می خواهد آزاد باشد.

پس اینکه خدای متعال در جواب کسانی که معجزه خواستند می فرماید هدایت و ضلالت به خواست و مشیت الهی است. منظور این است که خدا می داند که مردم را چگونه هدایت کند ، اولا با وجود قران نیازی به معجزه دیگری نیست ثانیا هر جایی لازم نیست معجزه آورده شود. معجزه شرایط خاص خود را دارد ، عذاب های آسمانی جای مخصوص دارد، استجابت دعا هم حساب خود را دارد و هدایت های خاص شامل حال کسانی می شود که قابلیت پذیرش آن را داشته باشند.

کاربرد اصلی معجزه این است که تاییدی باشد بر این ادعای پیامبر که می گوید از طرف خدا به من وحی می شود. مخاطبین پیامبر با دیدن معجزه اطمینان پیدا می کنند که او با خدا ارتباط دارد چون معجزه عملی است انسانها از انجام آن عاجز هستند.

البته پیامبر در موارد دیگری هم اعمال خارق العاده انجام می دهد مثلا برای تقویت ایمان افراد یا برای مواقعی که صاحبان قدرت به مقابله با پیامبر می پردازند مثل مقابله حضرت ابراهیم با نمرود یا مقابله حضرت موسی با فرعون یا مقابله حضرت نوح با کفار سرکش.

قرآن هم مضمون وحی است هم معجزه پیامبر از این جهت لازم نبود پیامبر معجزه دیگری بیاورد چون هر از گاهی آیاتی از قران نازل می شد.

هر وقت پیامبر معجزه ای آورده دلیل خاص داشته و گروهی از او مطالبه جدی کرده اند و اما کمتر کسی به واسطه چنین معجزاتی ایمان آورده است.چون افراد سلیم النفس با شنیدن آیات قران و دانستن احکام متعالی اسلام ایمان می آوردند و طلب معجزه نمی کردند. مثلا در مورد شق القمر گفته اند کفار گمان داشتند که پیامبر ساحر است و از طرفی می دانستند که سحر در آسمان موثر نیست از این جهت از پیامبر خواستند که ماه را به دو نیم کند ولی وقتی پیامبر به اذن الهی چنین کرد گفتند حتما خود ما دچار سحر شده ایم.

 

آیا معجزه را پیامبر می آورد یا خدای متعال؟

بگو من تنها بشرى هستم مثل شما با این فرق که به من وحى مى‏شود که معبود شما معبودى است‏یکتا پس همه یک صدا به سویش رو کنید و از شرکى که به وى ورزیده‏اید استغفار کنید و واى به حال‏آنان که شرک مى‏ورزند(6).

 پیامبر از غیب چیزی را نمی داند ( انعام 50 نمل 65 احقاف 9)

 

مسلما پیامبر انسانی مثل بقیه است و تنها نزول وحی و ارتباط خاص با خداست که او را از دیگران متمایز کرده.

پس معجزات و اخبار غیبی که پیامبر می آورد همه متوقف بر اذن خداست و پیامبر از خودش چیزی ندارد با توضیح آیات زیر به روشنی فهمیده می شود.

و گفتند: چرا علامتى از ناحیه پروردگارش بر او نازل نشد؟ بگو به درستى که خدا قادر بر فرستادن معجزه و علامت هست، و لیکن بیشتر کافران نمى‏دانند (انعام:37).

گر چه اعراض آنان بر تو خیلى گران مى‏آید، و لیکن تو چه مى‏توانى کرد؟ آیا مى‏توانى زمین را سوراخ کرده و یا نردبانى بر آسمان گذاشته از آسمان و یا از شکم زمین آیه‏اى برایشان بیاورى؟ (حاشا) خدا است که اگر بخواهد همه آنان را بر هدایت مجتمع مى‏سازد، پس زنهار که از جاهلان نباشى (35).

(پیامبر دوست داشت مردم هدایت شوند و می خواست به واسطه آیات قران و معجزات مردم را هدایت کند ولی اینها در اختیار او نبود؛ خدای متعال در این آیه به پیامبر تذکر می دهد که هدایت به دست خداست و هر جا مصلحت بداند آیات را نازل می کند.)

به خدا قسم‏هاى مؤکد خورده‏اند که اگر معجزه‏اى به سوى آنان بیاید بدان ایمان آورند، بگو معجزه‏ها فقط نزد خدا است شما چه مى‏دانید که چون معجزه‏اى بیاید ایمان نمى‏آورند (109).

آیا طبق قرآن، آیات و معجزات فقط برای کسانی است که یقین دارند؟

و آنان که آگاهى ندارند گفتند: چرا خدا با خود ما سخن نمى‏گوید و یا چرا معجزه را بخود ما نمى‏دهد، جاهلانى هم که قبل از ایشان بودند نظیر این سخنان را مى‏گفتند. دلهاى اینان با آنان شبیه بهم است و ما آیات را براى مردمى بیان کرده‏ایم که اهل یقین هستند (بقره:118).

معترضین ،اعتراضشان این است که چرا خدا با خود ما سخن نمی گوید و چرا معجزات برای ما نازل نمی شود؟

مسلما هر کسی قابلیت ندارد که خدا مستقیما با او سخن بگوید، از طرفی خدای متعال معجزات و نشانه ها را برای کسانی قرار می دهد که به دیدن آیات به یقین برسند و گر نه کسانی که اهل تکذیب آیات هستند آوردن معجزه و نشانه برای شان هیچ سودی ندارد.

آیا پیامبر هم  منتظر می ماند تا معجزه بیاید؟

مى‏گویند: (ما این قرآن را قبول نداریم) چرا معجزه‏اى دیگر بر او نازل نمى‏شود؟ بگو: غیب (و معجزات) براى خدا (و به فرمان او) است، شما در انتظار باشید من هم با شما در انتظارم (یونس:20)

اولا اینکه پیامبر هم باید منتظر باشد تا خدای متعال به او اذن بدهد تا معجزه ای بیاورد

ثانیا اینجا خدای متعال در مقام تهدید کافران لجوج است می فرماید منتظر بماند تا وقت مناسب برای عذاب کافران فرا برسد.

 

آیا معجزه نقض قانون طبیعی است؟

قوانین طبیعی و تجربی معمولا چیزی غیر از توالی حوادث نیست به عبارت دیگر در قوانین طبیعی علت واقعی یک حادثه کشف نمی شود بلکه لوازم عادی آن کشف می شود. مثلا ما گمان می کنیم که علت جوش آمدن آب حرارت است بعد می بینیم وقتی آب تحت فشار زیاد است جوش نمی آید یا در دمای بالاتری جوش می آید بعد می گوییم در فشار زیاد حرارت دیگر علت جوش آمدن آب نیست در حالی که علت واقعی جوش آمدن آب جنبش شدید ملکولها و تبدیل آن به بخار است و فشار باعث می شود ملکولها کمتر حرکت کنند و جوش نیایند.

پس قوانین طبیعی تحت شرایط خاصی تحقق دارند و با تغییر شرایط قوانین دیگری که بعضا ناشناخته هستند حاکم می شود.

داستان معجزه نیز چنین است، در واقع اراده الهی باعث می شود در موقعیت خاصی شرایط تغییر کند و قوانین دیگری حاکم شود.

این است که ما گمان می کنیم قوانین طبیعی نقض شده است.

پس معجزه نقض قوانین عقلی و قانون علیت نیست حتی قوانین طبیعی هم نقض نمی شود بلکه جایگزین می شود.

 

آیا قران فقط هدایت برای متقین است؟

خیر قرآن هم هدایت برای مردم عادی (هدی للناس) است و هم هدایت برای متقین (هدی للمتقین) علاوه بر اینکه تقوا مراتبی دارد که مرتبه اول آن ایمان به خداست و در مرتبه بعد ایمان به پیامبران الهی و ائمه و نهایت آن عصمت است. پس هر کس به خدا ایمان دارد متقی هم هست ولی تقوا مراتبی دارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۹
رسول شاکری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی