یار پری چهره

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند

هر آن چیزی که در عالم عیان است چو عکسی ز آفتاب آن جهان است

جهان چون زلف و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست

تجلی گه جمال و گه جلال است رخ و زلف آن معانی را مثال است

صفات حق تعالی لطف و قهر است رخ و زلف بتان را زان دو بهر است

ندارد عالم معنی نهایت کجا بیند مر او را لفظ غایت

پیام های کوتاه
  • ۱ خرداد ۹۴ , ۲۲:۳۴
    عباس
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

امام صادق می فرماید وقتی سفیانی بر پنج منطقه مستولی شد پس نه ماه بر او بشمارید (یعنی نه ماه حکومت می کند و چون سفیانی از علائم قطعی ظهور است در نه ماه یا کمتر ظهور اتفاق می افتد. به نظر هشام بن سالم این پیج منطقه دِمَشْقُ وَ فِلَسْطِینُ‏ وَ ْأُرْدُنُّ وَ حِمْصُ وَ حَلَبُ است.)

بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج‏52 / 252 / باب 25 علامات ظهوره صلوات الله علیه من السفیانی و الدجال و غیر ذلک و فیه ذکر بعض أشراط الساعة ..... ص : 181

141- نی، الغیبة للنعمانی ابْنُ عُقْدَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ التَّیْمُلِیِّ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرِ بْنِ رَبَاحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّبِیعِ الْأَقْرَعِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ‏ إِذَا اسْتَوْلَى السُّفْیَانِیُّ عَلَى الْکُوَرِ الْخَمْسِ فَعُدُّوا لَهُ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ وَ زَعَمَ هِشَامٌ أَنَّ الْکُوَرَ الْخَمْسَ دِمَشْقُ وَ فِلَسْطِینُ‏ وَ الْأُرْدُنُّ وَ حِمْصُ وَ حَلَبُ.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۷
رسول شاکری

آیا پیامبران فقط برای کفار معجزه می آورند؟

معجزه در کلام مردم مصداق های فراوانی دارد.

-          عمل خارق العاده ای که پیامبر برای اثبات ارتباط خود با خداوند انجام می دهد. مثل عصای موسی که تبدیل به اژدها شد یا قرآن پیامبر اسلام

-          معجزه ای که پیامبر یا امام انجام می دهد برای نجات مومنین و پیروزی در برابر کفار مثل اینکه حضرت موسی دریا را شکافت یا دوازده نهر آب از دل سنگ جاری کرد یا اینکه حضرت علی علیه السلام درب قلعه خیبر را با قدرت یداللهی خود از جا کند.

-          برخی حوادث عجیبی که قبل از بعثت پیامبر در ارتباط با پیامبر اتفاق می افتد و اصطلاحا به آنها ارهاص گفته می شود.

-          عملی که امام برای اثبات امامت و خلافت خود برای مومنین و شیعیان انجام می دهد.

-          کرامتی که اولیای الهی برای دلگرمی و تثبیت اعتقاد مومنین انجام می دهند مثل شفای مریض

-          ...

 

در علم کلام فقط به مورد اول معجزه گفته می شود بنابراین معراج پیامبر به آسمان یا اتفاقاتی که مصادف با ولادت پیامبر روی داد مثل خشک شدن دریاچه ساوه یا شکستن طاق کسری به اینها اصطلاحا معجزه گفته نمی شود ولی اگر مردم به آن معجزه بگویند اشکالی به آنها وارد نیست و اشکالی هم به تعریف کلامی معجزه وارد نیست چون هر کدام در اصطلاح خود درست گفته اند.

غیر از مورد اول همه موارد معجزاتی است که برای مومنین آورده می شود حتی مورد اول هم برای کسانی است که به خدا اعتقاد دارند ولی نسبت به شخص پیامبری شناخت ندارند؛ در این صورت پیامبر برای اطمینان این افراد معجزه می آورد.

ولی کافران لجوج ، حتی وقتی معجزات پیامبر را می دیدند میگفتند او ساحر ماهری است.

زئوس مغالطه گر این دو اصطلاحی کلامی و عرفی را با هم خلط کرده و می خواهد به خیال خود به دین اشکال وارد کند.

 

چرا اغلب پیامبر به درخواست کسانی که مطالبه معجزه می کردند جواب منفی می داد؟

1.       قران به عنوان معجزه دائمی و خالد در دست مردم به صورت مکتوب موجود بود و بسیاری حافظ قران بودند.

2.       معجزه به اختیار پیامبر نیست که هر وقت خواست بیاورد بلکه کاملا در اختیار خدای متعال است.

3.       برخی کسانی که مطالبه معجزه می کردند هدف شان این بود که پیامبر را دست بیاندازند اگر پیامبر معجزه می آورد می گفتند سحر است اگر هم نمی آورد می گفتند نتوانست. مثل ماجرای حرکت کردن درخت به دستور پیامبر که در نهج البلاغه از قول حضرت علی نقل شده.

4.       معجزه برای اثبات ادعای نبوت (ارتباط خاص با خداوند) است و برای این منظور یک یا چند معجزه که در بین مردم مشهور باشد کافی است.

5.       اگر کسی معجزه آشکاری را ببیند و ایمان نیاورد عذاب بر او لازم و قطعی می شود به این خاطر بنا بر مصالحی خداوند معجزه نمی داد تا فرصت برای ایمان آوردن داشته باشد.

6.       برخی از پیامبر معجزه خصوصی می خواستند برای اینکه معروف شوند

7.       برخی چیزهایی از پیامبر می خواستند که که ممکن نبود مثلا اینکه ملایکه و خداوند را با چشمدر مقابل خود ببینند.

 

آیا اینکه قرآن به تدریج و متناسب با وقایع خاص هر زمان نازل شده نشانه این است که قران یک کتاب دقیق و ماندگار نیست؟

آیا جواب های قرآن به کسانی که معجزه می خواستند نامربوط است؟

هر کتابی زبان خاص خود را دارد ، هر چند زبان قران ،زبان فطرت انسانی ولی بسیاری از قلبها به خاطر گناهان دچار مرض شده اند و در دریافت معانی قرآن دچار انحراف می شوند.

فهم قرآن متوقف بر داشتن قلب و فطرت سالم است علاوه بر این برخی آیات قرآن آیات دیگر را توضیح می دهد بنابراین فهم یک آیه قرآن متوقف بر احاطه نسبی بر کل قرآن است.

همچنین معمولا آیات قرآن در پاسخ سوالات مردم یا برای حل مشکل خاصی که اتفاق افتاده نازل می شده است به همین خاطر فهم برخی آیات متوقف بر دانستن شان نزول آیات است.

بنابراین قرآن باید با توجه به روایاتی که شان نزول آیات را بیان میکنند توضیح داده شود.

 

نتیجه اینکه توضیح و تفسیر قران باید با دقت زیاد و با توجه به نظر اهل فن انجام شود.

در اینجا برخی جواب های قران با استفاده از نکات فوق توضیح می دهم:

-          اینکه گاهی علیرغم در خواست مردم معجزه نمی آوریم به این خاطر است که در گذشته نشانه ها و معجزاتی آوردیم ولی تکذیب کردند، ما معجزات و آیات را به این جهت قرار داده ایم که انسان ها (به عظمت خداوند پی ببرند و از عذاب جهنم) بترسند. (ولی انسانهای لجوج به آیات الهی بی اعتنایی می کنند و معجزه برای شان اثری ندارد بلکه موجب می شود که مستحق عذاب دنیوی و اخروی شوند.) مثل قوم ثمود که ما شتر ماده ای از کوه برایشان بیرون آوردیم ولی آنها شتر را کشتند و گرفتار عذاب شدند. (اسراء:59)

 

-          کسانى که کفر ورزیدند مى‏گویند: چرا معجزه‏اى از پروردگارش به او نازل نمى‏شود؟

بگو خدا هر که را بخواهد گمراه مى‏کند، و هر که بسوى او بازآید او را هدایت مى‏کند (رعد:27).

و اگر بوسیله قرآن کوه‏ها حرکت داده مى‏شد، و زمین شکافته مى‏شد، و یا مردگان بوسیله آن سخن گو مى‏شدند، سودشان نمى‏داد، که همه کارها به اراده خداست، (رعد:31).

( باید در نظر داشت کسانی که از خدای متعال ، معجزه می خواستند برای این بود که به واسطه معجزه افرادی هدایت شوند و خداوند در جواب می فرماید هدایت به دست خداست و خودش می داند چگونه مردم را هدایت کند و هر کس را بخواهد با اراده حکیمانه خود هدایت می کند.

اصلا بنا بر این نیست که پیامبر با معجزه مردم را هدایت کند، اصل بر این است که پیامبر که انسانی صالح و شناخته شده و امین است مردم را دعوت به عدالت و نیکی و سعادت دنیا و آخرت می کند و راه سعادت را به آنها نشان می دهد و طبعا مردم هم می پذیرند و نیاز به معجزه نیست.

خلاصه اینکه ایمان آوردن و هدایت افراد به سلامت فکری و عقلی آنها بستگی دارد و با کثرت معجزه کسی مومن نمی شود. کما اینکه قوم فرعون با دیدن آن همه معجزات و آیات الهی ایمان نیاوردند. و حتی قوم بنی اسرائیل با اینکه معجزات زیادی از موسی (ع) می دیدند و از ظلم فرعون نجات یافته بودند ولی هنوز برخی در شک و تردید به سر می بردند و بهانه جویی می کردند معروف است که بعد از عبور از دریا هنوز پایشان خشک نشده بود که از موسی خواستند که برایشان بتی درست کند تا بپرستند.

سرش این است که انسان میل به دنیا و هواپرستی دارد و می خواهد آزاد باشد.

پس اینکه خدای متعال در جواب کسانی که معجزه خواستند می فرماید هدایت و ضلالت به خواست و مشیت الهی است. منظور این است که خدا می داند که مردم را چگونه هدایت کند ، اولا با وجود قران نیازی به معجزه دیگری نیست ثانیا هر جایی لازم نیست معجزه آورده شود. معجزه شرایط خاص خود را دارد ، عذاب های آسمانی جای مخصوص دارد، استجابت دعا هم حساب خود را دارد و هدایت های خاص شامل حال کسانی می شود که قابلیت پذیرش آن را داشته باشند.

کاربرد اصلی معجزه این است که تاییدی باشد بر این ادعای پیامبر که می گوید از طرف خدا به من وحی می شود. مخاطبین پیامبر با دیدن معجزه اطمینان پیدا می کنند که او با خدا ارتباط دارد چون معجزه عملی است انسانها از انجام آن عاجز هستند.

البته پیامبر در موارد دیگری هم اعمال خارق العاده انجام می دهد مثلا برای تقویت ایمان افراد یا برای مواقعی که صاحبان قدرت به مقابله با پیامبر می پردازند مثل مقابله حضرت ابراهیم با نمرود یا مقابله حضرت موسی با فرعون یا مقابله حضرت نوح با کفار سرکش.

قرآن هم مضمون وحی است هم معجزه پیامبر از این جهت لازم نبود پیامبر معجزه دیگری بیاورد چون هر از گاهی آیاتی از قران نازل می شد.

هر وقت پیامبر معجزه ای آورده دلیل خاص داشته و گروهی از او مطالبه جدی کرده اند و اما کمتر کسی به واسطه چنین معجزاتی ایمان آورده است.چون افراد سلیم النفس با شنیدن آیات قران و دانستن احکام متعالی اسلام ایمان می آوردند و طلب معجزه نمی کردند. مثلا در مورد شق القمر گفته اند کفار گمان داشتند که پیامبر ساحر است و از طرفی می دانستند که سحر در آسمان موثر نیست از این جهت از پیامبر خواستند که ماه را به دو نیم کند ولی وقتی پیامبر به اذن الهی چنین کرد گفتند حتما خود ما دچار سحر شده ایم.

 

آیا معجزه را پیامبر می آورد یا خدای متعال؟

بگو من تنها بشرى هستم مثل شما با این فرق که به من وحى مى‏شود که معبود شما معبودى است‏یکتا پس همه یک صدا به سویش رو کنید و از شرکى که به وى ورزیده‏اید استغفار کنید و واى به حال‏آنان که شرک مى‏ورزند(6).

 پیامبر از غیب چیزی را نمی داند ( انعام 50 نمل 65 احقاف 9)

 

مسلما پیامبر انسانی مثل بقیه است و تنها نزول وحی و ارتباط خاص با خداست که او را از دیگران متمایز کرده.

پس معجزات و اخبار غیبی که پیامبر می آورد همه متوقف بر اذن خداست و پیامبر از خودش چیزی ندارد با توضیح آیات زیر به روشنی فهمیده می شود.

و گفتند: چرا علامتى از ناحیه پروردگارش بر او نازل نشد؟ بگو به درستى که خدا قادر بر فرستادن معجزه و علامت هست، و لیکن بیشتر کافران نمى‏دانند (انعام:37).

گر چه اعراض آنان بر تو خیلى گران مى‏آید، و لیکن تو چه مى‏توانى کرد؟ آیا مى‏توانى زمین را سوراخ کرده و یا نردبانى بر آسمان گذاشته از آسمان و یا از شکم زمین آیه‏اى برایشان بیاورى؟ (حاشا) خدا است که اگر بخواهد همه آنان را بر هدایت مجتمع مى‏سازد، پس زنهار که از جاهلان نباشى (35).

(پیامبر دوست داشت مردم هدایت شوند و می خواست به واسطه آیات قران و معجزات مردم را هدایت کند ولی اینها در اختیار او نبود؛ خدای متعال در این آیه به پیامبر تذکر می دهد که هدایت به دست خداست و هر جا مصلحت بداند آیات را نازل می کند.)

به خدا قسم‏هاى مؤکد خورده‏اند که اگر معجزه‏اى به سوى آنان بیاید بدان ایمان آورند، بگو معجزه‏ها فقط نزد خدا است شما چه مى‏دانید که چون معجزه‏اى بیاید ایمان نمى‏آورند (109).

آیا طبق قرآن، آیات و معجزات فقط برای کسانی است که یقین دارند؟

و آنان که آگاهى ندارند گفتند: چرا خدا با خود ما سخن نمى‏گوید و یا چرا معجزه را بخود ما نمى‏دهد، جاهلانى هم که قبل از ایشان بودند نظیر این سخنان را مى‏گفتند. دلهاى اینان با آنان شبیه بهم است و ما آیات را براى مردمى بیان کرده‏ایم که اهل یقین هستند (بقره:118).

معترضین ،اعتراضشان این است که چرا خدا با خود ما سخن نمی گوید و چرا معجزات برای ما نازل نمی شود؟

مسلما هر کسی قابلیت ندارد که خدا مستقیما با او سخن بگوید، از طرفی خدای متعال معجزات و نشانه ها را برای کسانی قرار می دهد که به دیدن آیات به یقین برسند و گر نه کسانی که اهل تکذیب آیات هستند آوردن معجزه و نشانه برای شان هیچ سودی ندارد.

آیا پیامبر هم  منتظر می ماند تا معجزه بیاید؟

مى‏گویند: (ما این قرآن را قبول نداریم) چرا معجزه‏اى دیگر بر او نازل نمى‏شود؟ بگو: غیب (و معجزات) براى خدا (و به فرمان او) است، شما در انتظار باشید من هم با شما در انتظارم (یونس:20)

اولا اینکه پیامبر هم باید منتظر باشد تا خدای متعال به او اذن بدهد تا معجزه ای بیاورد

ثانیا اینجا خدای متعال در مقام تهدید کافران لجوج است می فرماید منتظر بماند تا وقت مناسب برای عذاب کافران فرا برسد.

 

آیا معجزه نقض قانون طبیعی است؟

قوانین طبیعی و تجربی معمولا چیزی غیر از توالی حوادث نیست به عبارت دیگر در قوانین طبیعی علت واقعی یک حادثه کشف نمی شود بلکه لوازم عادی آن کشف می شود. مثلا ما گمان می کنیم که علت جوش آمدن آب حرارت است بعد می بینیم وقتی آب تحت فشار زیاد است جوش نمی آید یا در دمای بالاتری جوش می آید بعد می گوییم در فشار زیاد حرارت دیگر علت جوش آمدن آب نیست در حالی که علت واقعی جوش آمدن آب جنبش شدید ملکولها و تبدیل آن به بخار است و فشار باعث می شود ملکولها کمتر حرکت کنند و جوش نیایند.

پس قوانین طبیعی تحت شرایط خاصی تحقق دارند و با تغییر شرایط قوانین دیگری که بعضا ناشناخته هستند حاکم می شود.

داستان معجزه نیز چنین است، در واقع اراده الهی باعث می شود در موقعیت خاصی شرایط تغییر کند و قوانین دیگری حاکم شود.

این است که ما گمان می کنیم قوانین طبیعی نقض شده است.

پس معجزه نقض قوانین عقلی و قانون علیت نیست حتی قوانین طبیعی هم نقض نمی شود بلکه جایگزین می شود.

 

آیا قران فقط هدایت برای متقین است؟

خیر قرآن هم هدایت برای مردم عادی (هدی للناس) است و هم هدایت برای متقین (هدی للمتقین) علاوه بر اینکه تقوا مراتبی دارد که مرتبه اول آن ایمان به خداست و در مرتبه بعد ایمان به پیامبران الهی و ائمه و نهایت آن عصمت است. پس هر کس به خدا ایمان دارد متقی هم هست ولی تقوا مراتبی دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۶
رسول شاکری

خدای متعال چرا شروع به خلقت نمود؟

خداوند می توانست بیافریند و فیض دهد و نور افشانی کند پس آفرید داد.

 دوست داشت موجوداتی را بیافریند که با تماشای او و مشاهده و شناخت او فیض ببرند و لذت ببرند پس آفرید.

اصطلاحا گفته می شود: خدای متعال در فعلش غایتی غیر از خودش ندارد؛

 

هدف خداوند در خلقت عالم چیست؟

خداوند موجودات را آفرید تا خود مخلوفات به کجا برسند و چه بکنند؟

آیا خداوند از خلقت انسان هدف خاصی در نظر داشته است؟

(اصطلاحا گفته می شود: غایت افعال خداوند چیست؟)

فقط موجودات عالم ماده هستند که متغیر هستند و حرکت دارند و تکامل پیدا می کنند و غایت خلقتشان هم همین حرکت تکاملی است.

مخلوقات همه تسبیح خدا را می گویند و از این عمل خود لذت می برند.

اما انسان با عبادت وبندگی علاوه بر اینکه مثل دیگر موجودات لذت می برد، به معرفتش افزوده می شود و رشد می کند و به مقام قرب الهی نائل می شود.

الان با توجه به این اصل برخی کلمات را معنی می کنم و برخی شبهات را پاسخ می دهم.

عبادت: توجه به خدا و یاد خدا و سلوک الی الله = معرفت

خلقت انسان: خلقت موجودی که با حرکت اختیاری خودش خدا را می شناسد وبه خدا نزدیک می شود.

مقام تقرب (نزدیک شدن به خدا): تقرب معنوی یعنی نزدیک شدن صفات دو موجود به یکدیگر ؛ انسان می تواند به مقام خلیفه الهی برسد یعنی به گونه شود که صفات خدا در او متجلی شود. صفاتی مثل علم ، اراده ، قدرت ، حیات ، جود ، رحمت

تنها یک صفت است که مخصوص خداوند متعال است و آن صفت غنی و بی نیازی است و صفاتی که تنها از غنی متجلی می شود مثل کبریایی

پیامبران: کسانی که مراتب کمالات انسانی را طی کرده اند و دارا هستند و به امر خدا منصوب شده اند تا مردم را هم به این راه هدایت کنند.

شریعت الهی: مجموعه ای از دستورات و توصیه های الهی که نزدیک ترین راه برای طی مسیر (صراط مستقیم) را به ما نشان می دهد.

امام: انسان کاملی که از طرف خداوند نصب شده برای حفظ دین و شریعت الهی است در همه زمانها

امتحان (بلاء): محک و تنبه عملی به انسان که مواظب باش داری راه را اشتباه می روی

مصیبت (گرفته شدن نعمت): یعنی مواظب باش ای انسان که این نعمتها تو را از سلوک در راه حق متوقف نکند

دنیا: مزرعه (گلدانی) پر از خاک و کود ،آماده برای رشد نهال انسان

شرور و ناملایمات : لازمه خلقت پدیدار شدن موجوداتی است که برخی کمالات وجودی را دارند نه همه کمالات وجودی را (چون فقط خداست که همه کمالات وجودی را داراست)، عوالم خلق شده به ترتیب از کامل تر به ناقص هستند و عالم دنیا از همه ناقص تر و به همین مناسبت عالم دنیا به ظاهر مملو از شرور و ناملایمات است هر چند در واقع آنچه هست وجود است و کمالات و زیبایی ها و فیوضات الهی ولی انسانها حالت کسی را دارند که فقط نیمه خالی لیوان را می بیند. (هر چند نیمه خالی لیوان اصلا چیزی نیست که دیده شود.

انسان هم چون موجودی است که قرار است با اختیار خودش حرکت کند و مراتب رشد و کمال را طی کند ،لازم است در همه عوالم حضور داشته باشد و عوالم را از دانی به عالی طی کند. (البته خدای متعال انسان را در احسن تقویم خلق کرد ولی اکثر مردم چون ایمان نیاوردند و عمل صالح انجام ندادند به اسفل سافلین سقوط کردند)

پس انسان می تواند با عمل به توصیه انبیای الهی از این دنیا دوری گزیند و از شرورش در امان باشد.

نکته: طی مراتب کمال (خارج شدن ازعالم دنیا و ورود به آخرت)  به معنای حرکت مکانی نیست که انسان از دنیا خارج شود بلکه به معنای تسلط بر دنیا و خروج از اسارت دنیا است!

زشتیها و و نافرمانی ها و ظلمها: انسان مختار می تواند ظلم کند پس نمی شود انسان خاکی در این دنیا باشد و ظلم نباشد.

انسان طبیعتا ظلوما و جهول است اما می تواند با ارتباط با خدا یعنی به واسطه توجه وحضور قلب در عبادات و اخلاص در اعمال و نتیجه کسب تقوا، برای خود مصونیت ایجاد کند و همین کسب تقواست که موجب نورانیت وجود انسان می شود.

جهنم: غفلت و اعراض از یاد خدا یعنی توجه به دنیا انسان را دنیوی می کند و این دنیا

بهشت:

 

درد و رنجی که حیوانات تحمل می کنند (گاوی که توسط کفتارها زنده خورده می شود):

هر موجود به اندازه درک و شعوری که دارد درد و رنج هم دارد جمادات درد ندارند، گیاهان دردشان قابل ملاحظه نیست، حیوانات دردشان از انسان کمتر است.

به نظر می رسد درد، ناشی از نرسیدن به غایت و هدف است، هدف هر کس متناسب با فهم و درک اوست هرچه درک و فهم بالاتر ،هدف متعالی تر و درد ناشی از نرسیدن یا دوری از هدف بیشتر و تلاش برای نیل به هدف بیشتر و لازم تر.

درد و رنجی که غیر مومنین متحمل می شوند در دنیا ولی وارد بهشت نمی شوند:

درد و رنجی که غیر مومنین (جهنمیان) متحمل می شوند در آخرت ولی وارد بهشت نمی شوند:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۲۷
رسول شاکری


دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند. آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب به طور صریح به این بحث پرداخته اند:

«
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛[نور/۳۱] و به زنان مؤمن بگو

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۳
رسول شاکری

 

میل انسان (زن یا مرد) به حجاب داشتن یعنی پوشاندن بعضی از اعضاء بدن، یک میل فطری است و هیچ انسان عاقلی آن را منکر نیست. بحث در حد و حدود آن است.

آنچه در مورد حجاب زن در قران آمده، مضمونش این است که زنان مومن زینت نکنند و سر و گردن و سینه خود را بپوشانند اضافه بر این را با توجه با قرائن عقلی، عرفی و روایی استنباط می کنند. معمولا قران احکام را کلی و ساده بیان می کند اما فقهاء چون می خواهند حکم فقهی و دقیق بدهند ناچارند طوری حکم کنند که حدود الهی به طور کامل رعایت شود و اطمینان حاصل شود که حدود الهی رعایت شده است. از این جهت است که گاهی به نظر می رسد فقهائ در تفسیر آیه اختلاف دارند یا احساس می شود که متن آیه قران مبهم است. (مثال: اگر کسی بگوید یک لیوان آب برایم بیاورید ،همه متوجه می شوند منظور او چیست و می توانند حاجت او را برآورند ولی اگر همین جمله را دست متخصص بدهیم ممکن است ده ها سوال و ابهام در موردش طرح کن، چه حجمی از آب ، گرم یا سرد، آب معدنی یا معمولی ،در چه لیوانی ،چه زمانی ،چه کسی بیاورد و غیره)

 

فلسفه حجاب چیست؟ برخی می خواهند وانمود کنند که در منطق قران انسان موجودی شهوتران و جاهل و بی عقل است که خداوند می خواهد با ایجاد محدودیت او را کنترل کند بعد با ادعای دفاع از عقلانیت می گویند انسان باید آزاد و رها باشد چون عقل دارد و می تواند بین خوب و بد تشخیص دهد. اینها حقیقتا دشمن عقلانیت هستند. چون انسان هم عقل دارد و هم شهوت، با عقل خود می تواند شهوت و غضب خود را کنترل کند و در مسیر صحیح قرار دهد. آزاد گذاشتن شهوت کار عاقلانه ای نیست.

 

فلسفه حجاب این است که محیط جامعه که محیط کار و محیط بحث علمی و غیره است از جاذبه های شهوانی و جلوه گری های جنسی مجزا باشد، مسلما دانشگاه اگر به گونه ای باشد که دانشجو فکرش متمرکز بحث علمی خودش باشد خیلی پیشرفت بیشتری خواهد داشت. یا در محیط کار مثلا کارمند بانک اگر با همسرش همکار باشد یا با معشوقه خود همکار باشد چه می شود؟

قران می فرماید: به زنان و مردان مومن بگو که چشم خود را کنترل کنند ،چه توصیه ای بهتر از این که ای انسان! لازم است حواس خود را مدریت کنی و اجازه ندهی هر چیزی توجه تو را جلب کند و وقت تو را تلف کند.

آیا خدای سبحان با نزول این آیه برای انسان بیشتر دلسوزی کرده یا کسانی که می خواهند با توصیه ها و تبلیغات خود جوانان را به هرزگی و بطالت و بی کاری و جهالت سوق دهند.

 

عورت چیست؟

 قال تعالى: یقولون إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ‏ بِعَوْرَةٍ [الأحزاب/ 13]

در جنگ احزاب برخی بهانه جویان برای اینکه به جنگ نروند گفتند خانه های ما عورت است.

 با توجه به این آیه معلوم می شود عورت چیزی است که باید به شکلی محفوظ داشته شود و بدون حفاظ نباشد.

پس اگر در متون فقهی مشهور است که بدن زن همه اش عورت است منظور این است که باید از او محافظت شود و به هیچ وجه معنای زشتی ندارد ولی البته کسانی که مریض هستند از کلامات سوء استفاده می کنند.

 

حجاب کنیز

اسلام فرهنگ برده داری و کنیز داری را که مردم آن زمان (و حتی مردم قرن بیست و یکم) گرفتار آن هستند را متحول کرد و احترام آنها را محفوظ داشت و به مرور برده داری را طی چند قرن از بین برد.

در اسلام شکستن شاخه درخت ،آتش روشن کردن زیر درخت و حتی کثیف کردن درخت میوه ممنوع است همچنین اذیت کردن و کتک زدن حیوانات  جایز نیست چه رسد به کتک زدن کنیز.

بنابراین روایتی که در مورد کتک زدن کنیز در صورت مقنعه داشتنش، وارد شده مجعول است یا از روی تقیه بیان شده.

و با روایاتی که می فرماید اگر 70 بار نافرمانی کرد او را عفو کن در تعارض است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۰
رسول شاکری




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۲
رسول شاکری


حجاب ــ چه برای زن و چه برای مرد ــ از اموری است که تقریباً در تمام ملل و اقوام واجب شمرده شده است. شاید هیچ قومی نباشد که برهنه گشتن انسان در کوچه و بازار را بپذیرد. در برخی از آیین های شرقی که عضو جنسی مرد را پرستش می کنند برهنگی مجاز دانسته شده است. برخی آیین های هندی نیز این امر را جایز شمرده اند ولی در مقام عمل هیچ قومی نیست که برهنگی مطلق را بپذیرد. حتّی برخی افراد مخالف حجاب نیز حاضر نیستند لخت مادر زاد در حضور مردم حاضر شوند. بنا بر این ، اصل حجاب (پوشیدگی بدن) در همه اقوام دنیا ، بدون اینکه به آن تصریح شود واجب دانسته شده است و اختلاف آنها تنها در مقدار پوشیدگی بدن است. در این میان کسانی مثا اقوام بدوی ، تنها پوشیده بودن عورتین را کافی دانسته اند و برخی دیگر پوشیده بودن تمام بدن را تجویز نموده اند ، و مابقی انسانها ، بین این دو حدّ را به درجات مختلف اتخاذ نموده اند. در مسیحیّت نیز   میزان پوشیدگی افراد لاابالی با افراد خداباور یکسان نیست. همینطور میزان پوشیدگی کشیشان و راهبه ها با افراد متدیّن معمولی در یک سطح نیست. کشیشها معمولاً لباسی پوشیده تر و درازتر می پوشند ؛ راهبه ها نیز معمولاً از لباس دراز و مقنعه استفاده می کنند. بین خود راهبها و راهبه ها هم درجات متفاوتی از پوشیدگی مشاهده می شود. به عبارت دیگر معمولاً بین غلظت حجاب افراد با میزان گرایش آنها به معنویّت مبتنی بر خداباوری ــ حتّی اگر معنویت مقبولی نباشد ــ رابطه مستقیم وجود دارد ؛ چه در مردها و چه در زنها ، و بخصوص در زنها. و سرّ این امر در آن است که حجاب و گرایش به پوشیدگی در فطرت انسان نهاده شده است لذا هر اندازه که افراد به فطرت خداجویی و خداپرستی خود نزدیکتر می شوند به همان اندازه نیز به پوشیدگی گرایش پیدا می کنند. در راهبه ها نیز گرایش به معنویت از  مسیحیان عادی قویتر است لذا گرایش آنها به حجاب نیز بیشتر است.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۲
رسول شاکری


قران تحریف نشده حتی یک آیه یا یک کلمه هم به قران اضافه یا کم نشده، علتش هم این است که
اولا اضافه کردن به قران ممکن نیست چون خود قران معجزه است و قران فرموده که اگر در این کتاب شک دارید سوره ای مثل ان بیاورید اگر کسی بتواند کلامی مثل قران بیاورد کلا پایه اسلام را متزلزل کرده است ولی تا کنون چنین اتفاقی نیافتاده و نخواهد افتاد..
ثانیا کم کردن از قران ممکن نیست چون در همین قران ( که معجزه است و چیزی به ان اضافه نشده) آمده که «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» خداوند با تاکید فراوان می فرماید ما قران را حفظ می کنیم.
ثالثا این قران در زمان پیامبر موجود بوده در زمان ائمه هم موجود بوده و مسلمانان در خانه کتاب قران را داشته اند ولی هیچ وقت ائمه اطهار که حافظ قران هستند نفرموده اند که این قرانی که شما دارید تحریف شده بلکه قران موجود را تایید کرده اند البته قرانی که نزد ایمه اطهار موجود است به همراه تفسیر و شان نزول آیات قران است. ولی ایاتی اضافه یا کم ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۴
رسول شاکری

تفسیر المیزان (اعراف 54): با توجه به آیات و روایات : عرش مقام تدبیر امور عالم است . عرش قبل و بعد خلقت عالم وجود دارد. ..

البرهان (طه 5): خدای متعال نسبت به همه اشیاء عالم احاطه دارد یکی نزدیکتر از دیگری نیست

دید عرفانی:  قلب مومن عرش رحمن است و قلب مومن با اشک سحر همراه است (و کان عرشه علی الماء)

تفسیر ابن عربى (اعراف): الْعَرْشِ‏ أی: عرش القلب المحمدی بالتجلی التام فیه بجمیع صفاته‏

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۹
رسول شاکری
تاری از موی تو آقـا به جهـان می ارزد. السلام علیک یا صاحب الزمان
¤عیدتان مبارک¤
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۲۷
رسول شاکری